خيانت هم مد شد!
در اين روزها نوار سبز سيدی (زنازادگی) بسيار به چشم میآيد. در کوچه و خيابان بيشتر جوانان و از ديد من خودفروشان و خيانتپيشگان با نوار سبزی به دست، کوله، کيف، کفش، لباس، کمر و گردن و هر جای ديگری که به چشم بيايد به همگان میگويند که پشتيبان زنازادگان و خيانتپيشگان هستند و بهويژه کسانی که ايرانی نيستند و بیگمان در دستهی جانوران پليد قرار میگيرند. میدانيم که جانوران نمیتوانند پليد باشند ولی اينان با داشتن پنداری ناپاک و پليد به جانورانی پليد بدل گشتهاند. اندوهبار نيست که هوادار هم دارند؟
بسياری از اين هواداران، نادان و بیهدفاند و فقط به دنبال اندکی هيجان و شور بدلیاند تا کمی از آن انرژی خود را خالی کنند، بهويژه که داشتن تکهای پارچهی زنازادگی مد هم شده باشد و به بخشی از تزيين و آراستگی جامهها هم بدل شده باشد. بنگريد که چگونه اين پليدان، راه و اين مردم را میشناسند. اندوهبار نيست که مانند اين مردم سی سال پيش هم بودند و هنگامی که شاپور بختيار بزرگ میکوشيد تا آزادگی و آزادیخواهی را به مردم بدهد و آن را گسترش دهد، آنان بهراحتی و بهراستی رهايش کردند و از پشت دشنه برايش درآوردند؟
چرا مردم ما حافظهی تاريخی ندارند يا بهتر است بگوييم آن را از دست دادهاند؟ چگونه هنگامی که نهاد ولايت فقيه، شورای نگهبان، تشخيص مصلحت نظام و قانون اساسی ناجمهوری اميران اسلامی در اين سرزمين پابرجاست میتوان دم از رای زد؟ چگونه میتوان گفت رای بدهيم يا ندهيم؟ اين نمايش که بزرگترش را در سال 57 نشانمان دادند از يادمان رفته؟ نمايشی را تصوير کنيد که هدف از آن پر کردن سالن نمايش است برای اينکه در همه جا بگويند استقبال از نمايش بزرگ ديگر کارگردان انگليسی. در اين نمايش چهار آدمکش و جلاد گزينش شدهاند که ازشرکتکنندگان خواسته میشود با شور و هيجان يکی را برگزينند تا يکی از اين چهار پليد آدمهايی را که پايين سن نمايش هستند را به دار بياويزند و ... حال يکی را برگزينيد.
پارچهی سبز، قرمز، شعار اصلاح و اقتصاد را در ميان نادانان و خودفروشانی که میدانند چه میکنند گسترش دادند، جوانان بیهدف و ناآگاه چه راحت هرچه را که به خوردشان میدهند میبلعند. خوب، خيانت هم مد شد. شاپور بختيار در 1/11/57 خورشيدی در پاسخ به اين پرسش گزارشگر راديو ايران مبنی بر اينکه: «در راهپيمايیهای گذشته در تهران و شهرستانها، ميان گروههای مذهبی و ديگر گروهها درگيریهايی پيش آمد، با توجه به اينکه جنابعالی دستور فرموده بوديد که نيروهای انتظامی در تظاهرات هيچگونه دخالتی نداشته باشند، اگر اين درگيریها ادامه داشته باشد، شما آيا سياست عدم دخالت نيروهای انتظامی را باز هم میپذيريد؟» گفت: «من اصولن بايد بگويم که بيشتر کسانی که در اين راهپيمايیهای مستمر شرکت نمودهاند دارای يک صنف، فکر، عقيده و يک هدف نيستند و بسياری از اينها اصلن هدف ندارند!! سينماها که بسته است، بیکاری که شايع، اينها میتوانند... اين بهصورت يک تفريح درآمده، اين يک خودنمايی است که انسان بره اونجا با جناب آقای کی يا فلان آيتالله همدوش باشه، اگر اين دستهها را کنار بگذاريم عدهای هم هستند که از روی ايمان و اعتقاد میروند، اينها حداقل دو سه فرقه هستند، يکی فرقهی افرادی هستند که مومنان و معتقدان به آيات عظامند، يک عده اشخاصی هستند که دارای عقايد مارکسيست و دارای يک جهتگيری کاملن مشخص، متفاوت و بلکه متضاد هستند، بالاخره يه عدهای هم هستند که در آنجا پای افکار ميانهرويی هم هستند. اينه که ما سعی میکنيم که دخالت در اين امور نکنيم ولی اگر خدای ناخواسته و به خورد، تشنجات به جايی رسيد که ممکن باشد، ناراحتیهای بيشتری رخ بدهد البته قوای انتظامی فقط در حدود متفرق کردن و ازهم جدا کردن دخالت خواهد کرد.» سپس گزارشگر گفت: «اشاره کرديد به اعتصابات، به دليل اعتصابات اخير بسياری از واحدهای توليدیها تعطيل شدهاند که به ازای تعطيل شدن اين واحدهای توليدی گروهی از کارگران و کارمندان بیکار شدند و در صورتی که اين اعتصابات ادامه پيدا بکند ما يک روند صعودی بیکاری خواهيم داشت. شما برای اين موضوع چه فکری کرديد و به چه ترتيبی عمل خواهيد کرد؟» گفت: «بنده خواهش میکنم از کسانی که اين اعتصابات را به راه میاندازند بپرسيد، اين اعتصابات در مرحلهی اول يک قسمت رفاهی داشت که در زمان گويا آقای شريفامامی انجام شد. يک قسمت آرزوهای سياسی داشت که خود من به شهادت خود شما هر روز عمل میکنم و به خود جامه عمل پوشانده. معهذا اين روند ادامه داره و از دو حال خارج نيست. يا اينکه دستور خارجی است که ايران را به زانو در بياورند و بیکاری را اشاعه بدهند. يا اينکه نه، اينطور نيست و مردم عادت کردهاند کار نکنند و حقوق بگيرند. حال که اين قرارداد بهم خورده و من مصمم هستم که يک شاهی اگر میدهم در برابر کاره، گمان کنم عدهای از اين جوانان يواش يواش به فکر بیافتند و خواهند دانست که اگر انجام وظيفه بدهند میتوانند اميدوار باشند که مزد هم دريافت خواهند کرد و اون افرادی که دانسته يا ندانسته اين اغتشاشات را يا اين اعتصابات بیهدف و بیدليل را بهکار میاندازند بايد گفت نه کمتر، نه بيشتر خائن هستند. خائن قربان مرتجع و آزادیخواه نداره. خيانت به مملکت دسته چپی و دسته راستی نداره. من هرکس که در اين شرايط که توضيح دادم که خواستههای رفاهی و سياسی مملکت تضمين شده و باز به اعتصاب ادامه میده، من نام اينها را خائن میگذارم.» شرايط متفاوت است ولی اين جوانان همان جوانان ناآگاه و همان شور و هيجان فروشان خودفروختهی بيگانگان هستند. نه کمتر، نه بيشتر اينان خائن هستند.
هنگامهی خوبی است برای شناسايی ناآگاهان و خودفروشان، بايد به ياد بسپاريم، شمارش کنيم، عکس بگيريم، فيلم بگيريم، همهی اينها سندی تاريخی است برای ما و برای آيندگان. روشن بنگريم تا کاری خردمندانهتر انجام دهيم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر