دربارهی الی...
بسيار کلی و کوتاه به آنچه بهچشمم آمد اشاره میکنم.
فيلم با بازیهای خوب و همچنين کارگردانی پذيرفتنیاش ولی از دوگانگی و بیانسجامی بسيار آسيب میبيند. در آغاز فيلم از ديدم دنبالهروی فرم و الگوی فيلم "ماجرا"ی آنتونيونی بزرگ بود، ولی با گذشت زمان ديدم به فرم و الگوی فيلم "همه چيز دربارهی ايو" نزديک میشود. به اين چم (معنی) که فيلم ميان دو فرم و الگوی متفاوت پا در هوا است. ميان مدرن يا کلاسيک بودن، ميان الگوی جستجو و الگوی دگرگونی در شناخت، ميان روايت داستانگو و داستان گريز.
الی کجاست؟ الگوی جستجو را پی میگيرد و الگوی الی کيست؟ الگوی دگرگونی در شناخت. اين دو فيلم نمونهای هرکدام زمان حدودی بيشتر از دو ساعت را دارند و اين نشانهای است که برای پرداخت نياز به زمانی در همين حدود برای پاسخ به هرکدام از اين پرسشها بايد ديد، که در فيلم "دربارهی الی" بنيادن چنين فرصتی وجود ندارد. همچنين با توجه به پلات فيلمهای نمونهای ناپديد شدن نقش نخست در فيلم "ماجرا" در حدود 30 دقيقهی نخست درست و بجاست ولی در فيلم 90 دقيقهای بسيار زودتر اين رويداد بايد پيش بيايد که گمان میکنم اين رويدا در "دربارهی الی" حدود 40 دقيقهی نخست پيش میآيد.
از سويی ديگر در فيلم "دربارهی الی" گويا فراموش میشود که ما بايد دربارهی الی بيشتر بدانيم نه ديگر نقشها ولی وارونهی آن در اين فيلم ما پرداخت بيشتر و پررنگتری دربارهی ديگر نقشها را میبينيم: گلشيفته فراهانی، شهاب حسينی (که سرانجام در اين فيلم بازیای در اندازهی استانداردها و پذيرفتنی به نمايش گذاشت).
با نگاه به همين نکتهها در میيابيم که عناصر انسجامدهنده کمرنگ و گم شدهاند و از همين رو انسجام فيلم از دست رفته است. همچنين فيلم فرم درستی پيدا نمیکند و با آميختن الگوهايی متفاوت نه تنها انسجام خود را از دست میدهد که لحن و ريتم نامشخصی پيدا میکند و هارمونی خود را از دست میدهد.