مرد يا زن فرقی نداره
در مورد دستور زبان ما اين سخن که بايد بازخوانی و بازبينی بشه سخن کاملن درستيه که انديشمندانی همچون صادق هدايت بزرگ هم بهش اشاره کردن که من هم با آنها همداستانم و می گم نسل ما بايد اين کار رو انجام بده ولی با چشمانی باز و ديدی فراگير. زبان ما بدون شک شيرين ترين و يکی از ظريف ترين زبان های دنياست که توانايی های شگفت آوری داره. از آنجا که نمی خوام داستان بگم پس می رم دنبال ريشه ی حرفم و چيزی که می خوام گوشزد کنم:
ما تو دستور زبانمون هنگامی که می گيم "او" مشخص نمی کنيم که اين "او" چه جنسيتی داره و از اينرو هم برخی اونو در کاستی های زبانمون شمارش می کنن که کار کاملن نادرستيه، چرا؟ بزارين به ريشه ی زبانمون برگرديم و مرورش کنيم تا انگيزشو بفهميم. اين کار با ديدگاه و انديشه ای کاملن پارسی بنا شده و فقط از انديشه ی يه پارسی چنين چيزی پديدار می شه. چون تو اون زمان واقعن و حقيقتن (به ياد داشته باشين اين مورد بسيار مهمه) به انسانها از ديدگاه جنسيت شون نگاه نمی شده (در ايران باستان) و همين امر انگيزه ی اين مورده. اميدوارم پی ببريد و بيان من هم خوب باشه. اونها همه ی انسانها رو که بايد تو گونه ی انسان دسته بندی بشن از اين ديدگاه مورد بررسی قرار می دادن و برای روشن کردن جنسيت در "او" فرقی نمی ذاشتن. می دونيد با آوردن مرد يا زن پس از "او" جنسيت رو مشخص می کردن. برای نمونه: "اون مرد" يا "اون زن". اين نه تنها کاستی نيست که نشانه انديشه ی بزرگ اجدادمون بوده. اونها اينگونه زندگی می کردن و همين گونه که می دونيم در ساخت پارسه زنان و مردان با هم کار می کردن و حتی گاه زنان دست مزد بيشتری از مردان هم می گرفتن که نشون می ده برده داری هم وجود نداشته و همچنين برای زنان باردار تا يکسال تمام هزينه های فرزندش از خرانه تهيه می شده و... هر انسانی بر اساس شايستگيش به درجه ای که درخور اون درجه بوده می رسيده برای نمونه: در درجه ی درياسالاری، راهبر ارتش جنگی و... که هيچ سخنی از نژاد و رنگ و جنسيت و ديگر داستانها در ميان نبوده (پس ما هم اکنون بسيار واپسگراييديم).
چيز ديگر اينکه اين زبان بسيار صميمی ست و محبت در واژه ها موج می زنه و انرژی و بار عجيبی داره، نمی دونم با اين سخن چقدر همراهيد ولی می تونيد آزمايش کنيد و بهش بی انديشيد و ببينيد که تا چه اندازه اين بار و انرژی متفاوته. زبانی که به راحتی فهميده می شه و نرمش شگفت آوری داره و زمخت نيست. زبانی که در آغاز شکل گرافيکی هم داشته (گو اينکه اين شکل هم بسيار خوب است و می توان با نگه داشتن آن حالت های گوناگون ديگر ديگری نيز پديد آورد) و به مرور زمان تغيير کرده ولی می توان با گامهايی رو به جلو دوباره باز آفريدش.
روا نيست اين زبان را نابود کنيم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر